(بسم رب الشهدا)

زندگی نامه شهید بابایی

زندگی نامه


شهید بابایی در سال1329در شهر قزوین دیده به جهان گشود.دوره ابتدایی تا دبیرستان را در قزوین گذراند.

در سال1348داوطلب تحصیل در دانشکده خلبانی شد و برای ادامه دوره به کشور آمریکا منتقل شد.

درسال 1351به ایران برگشت و با درجه ستوان دومی در پایگاه دزفول مشغول بکار شد.

همزمان با ورود هوپیماهای f14 به ایران در سال1355شهید بابایی برای پرواز با این هواپیما انتخاب و به پایگاه اصفهان منتقل شد.

شهید بابایی در سال 1360با ارتقا به درجه سرهنگ دومی به سمت فرماندگی پایگاه شکاری اصفهان درآمد.

وی در سال1360 ضمن ترفیع درجه به سرهنگ تمامی به سمت معاونت عملیات نیروی هوای درآمد و به تهران عزیمت کرد.

ایشان در این مدت با داشتن پست فرماندهی در مهم ترین عملیات ها شرکت و از بهترین خلبانان بودند.

سرانجام در سال1366 به درجه سرتیپی رسید و در 15مرداد همان سال به شهادت رسید.

خاطرات


1)بعد از ظهر یکی از روزهای پاییزی، ، او را به محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق کارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.
سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسیدم:
ـ عباس! مداد خودت کجاست؟
گفت: در خانه جا گذاشتم.
به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط کارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممکن است در آخر سال رفوزه شوی.
او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند.

(راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید)


2)در طول مدتی که من با عباس در آمریکا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریکا در سه چیز خلاصه می شد : ورزش، عکاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم که ظهرها ناهار بخورد . من فکر کنم عباس از این عمل ، دو هدف را دنبال می کرد ؛ یکی خودسازی و تزکیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش که بیشتر در جاهای دوردست کشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و .... که در آن زمان موجود بود ؛ بلکه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد ، ولی دوباره می دیدم که فانتا خریده است .
یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمی خری ؟ مگر چه فرقی می کند و از نظر قیمت که با فانتا تفاوتی ندارد ،آرام و متین گفت :« حالا نمی شود شما فانا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت :« کارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست ؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم کرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم که او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم .

(راوی:  اکبر صیادبورانی)

 تصاویر


وصیت نامه


بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
خدایا ، خدایا ، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار . به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می کشم وصیت نامه بنویسم . حال سخنانم را برای خدا در چند جمله انشاالله خلاصه می کنم .
خدایا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده .
خدایا ، همسر و فرزندانم را به تو می سپارم .
خدایا ، در این دنیا چیزی ندارم ، هرچه هست از آن توست .
پدر و مادر عزیزم ، ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم .
عباس بابایی
22/4/61
21 ماه مبارک رمضان


 واحد شهدای یاران10