نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود، فیلم شروع شد...
دقیقه اول:
فیلم، دوربین فقط سقف یک اتاق را نمایش میداد...
دو دقیقه بعد:
همچنان سقف اتاق...
دقیقه سوم، دقیقه چهارم، دقیقه پنجم، هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!
صدای همه درآمد، اغلب حاضران، سینما را ترک کردند...
ناگهان دوربین پایین آمد و یک نفر را که روی تخت خوابیده بود نشان داد و این جمله را زیرنویس کرد:
این تنها هشت دقیقه از زندگی این جانباز قطع نخاعی بود و شما طاقت نداشتید...